اضطراب پیشرفت و عدم تصمیم گیری
***
شناخت فکر و حسِ غالب، مهمترین کار هر کسی هست. در واقع کارمای اصلی من هم این دو تاست.
حسی که من اسمش را گذاشتم اضطراب پیشرفت و عدم تصمیم تقریباً از کودکی در من غالب بوده است. هنوز هم هست.
حسی که وقتی مینشینم سرو کله اش پیدا میشود. حسی که وقتی سفر هستم یا در طبیعت، کمرنگ میشود و در شهر پررنگ.
حس اضطرار در تصمیم هم شبیه همین اضطراب پیشرفت است. یعنی نیرویی که به من میگوید چرا تصمیم نمیگیری! بجنب! از قافله عقب میمانی.
بعد از مراقبه و یوگا فهمیدم این حس ها بی مورد هستند. سوال این جاست: به کجا میخواهی برسی؟
میخواهی به پول برسی؟ به دنیا برسی؟ به لذت برسی؟ به رابطه برسی؟ به آینده برسی؟ به آرامش برسی؟
تمام اینها در لحظه هست.
تو در همین لحظه میتوانی آرامش را تجربه کنی.
نیازی نیست برای آینده تلاش کنی!
بعد ذهن میگوید: پس هیچ کاری نکنم؟!
همینطوری بنشینم؟!
هیچ چیزی خلق نکنم؟
جواب این است: هر رسیدنی و انجام دادنی هم اول باید از آرامش شروع شود. هر تجلی ای ابتدا در آرامش و سکوت و با اتصال به منبع خلاق درون شروع میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر