۱۳۸۷ فروردین ۳, شنبه

ورزش

زمان خواندن 1 دقیقه ***
شنبه‏، 2008‏/03‏/22
امروز رفتم اسکی و چون برف ها شل شده بود حسابی خسته شدم و عضلاتم درد می کنه
اما لذت ورزش وحس بعد از اون به این درد کشیدن ها و زحمتش می ارزه
با فعالیت بدنی شدید انواع حس ها توی آدم به وجود می یاد که خیلی جالبه
امروز چند جمله ی قصار گفتم که اینهاست
  • - ورزش از صد تا دین و مذهب برای آدم بهتره
  • - هرکاری را با تمرکز انجام بده حتی استراحت
  • - همواره تلاش کن لذت بعد از تلاش خودبه خود می آید
  • لذت را قبل ازتلاش طلب نکن که دچار تنبلی می شوی
  • - در کار هایت غرق شو این خود راه کار بعدی را به تو نشان می دهد
  • - بیکاری بدترین کار است
  • - تعلل و عدم تصمیم گیری بد ترین تصمیم است

۱۳۸۶ اسفند ۱۶, پنجشنبه

دشت خشک تشنه

زمان خواندن 2 دقیقه ***
- اگر چه بنا بر این بود که این وبلاگ حرفهای خودم باشد و نقل قول در آن نگذارم اما این شعر آنقدر به حس و افکار من نزدیک بود که دقیقا وصف حال من بود و نشان دهنده ی افکار و احساسات من در دوراهی رفتن و ماندن و هجرت و ساختن بود

تو ازاین دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد و اشک من تو را بدرود خواهد گفت
· نگاهت تلخ و افسرده ست
· دلت را خار خار نا امیدی سخت آزرده ست
· غم این نا بسامانی همه توش و توانت را ز تن برده ست
· تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی
· تو با دست تهی با آن همه توفان بنیان کن در افتادی
· تو را کوچیدن از این خاک دل برکندن از جان است
· تو را با برگ برگ این چمن پیوند پنهان است
· تو را این ابر ظلمت گستر بی رحم بی باران
· تو را این خشکسالیهای پی در پی
· تو را از نیمه ره برگشتن یاران
· تو را تزویز غمخواران ز پا افکند
· تو را هنگامه ی شوم شغالان بانگ بی تعطیل زاغان در ستوه آورد
· تو با پیشانی پاک نجیب خویش
· که از آن سوی گندم زار
· طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است
تو با آن گونه های سوخته از آفتاب دشت
تو با آن چهره ی افروخته از آتش غیرت که درچشمان من والاتر از صد جام جمشید است
· تو با چشمان غم باری که روزی چشمه ی جوشان شادی بود و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده ست خواهی رفت
· و اشک من تو را بدرود خواهد گفت
· من اینجا ریشه در خاکم
· من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
· من اینجا تا نفس باقیست می مانم
· من از اینجا چه می خواهم نمی دانم
· امید روشنایی گرچه در این تیرگی ها نیست
· من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
· من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی گل بر می افشانم
· من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
· سرود فتح می خوانم
· و می دانم
· تو روزی باز خواهی گشت.

· فریدون مشیری

۱۳۸۶ اسفند ۱۵, چهارشنبه

مستی

زمان خواندن 1 دقیقه ***
و ما مستی های مختلفی داریم
به نظر من مستی یعنی که از حساب و کتاب و فکر دیروز و فردا و زمان و مکان بیرون بیاییم
یک مستی همان مستیه انگوره که من به خاطر تلخی زیاد تا به حال تجربه نکرده ام
مستی دیگر مستییه که در اثر تمایل زیاد به بدست آوردن چیزی یا کسی یا رابطه ای به وجود میاد
مستیه دیگه مستیه خدا و نماز و معنویاته
یا مستیه مدیتیشن و مراقبه
یا مستیه شعر و موسیقی
مستی دیگه مستیه قدرت و پوله
یا مستی و خماری که دراثر مواد دیگه مثل انواع مخدر ها و داروها بوجود میاد
اما مستی که من دوست دارم مستیهای طبیعیه
یعنی مستی هایی که توی طبیعت طراحی و پیش بینی شده
مثلا مستی و سرخوشی هایی که دراثر ورزش یا مصرف مواد طبیعی بوجود میاد
یا مستی که در اثر بودن توی طبیعت به وجود میاد
یا مستیه عشق و سکس
به هر حال اکثر مستی ها در اثر یک نوع فعل و انفعالات شیمیای توی مغز و بدن ما بوجود میاند
که همشون تجربه های خوبیند

خواسته‌ها

زمان خواندن 3 دقیقه ***   خواسته‌ها *** با دوستی صحبت کردیم قرار شد خواسته‌هایم را بنویسم. به صورت بولت پویت. یعنی خلاصه.  خواستن کار ...