بسته بندی لحظه ها
کار ذهن بسته بندی کردن و برچسب زدن است
مدام این کار را انجام می دهد
مثلا زندگی را که تشکیل شده از هزاران لحظه به بسته هایی تقسیم می کند و روی آن یک برچسب میزند
به گروهی از لحظات برچست خوب به گروهی برچست بدمی زند
برچسب خوشبختی یا بدبختی
حتی به حس های ما که کیفیت خاصی برای لحظه ها هستند برچسبی یک کلمه ای می زند
به سال گذشته یا آینده یک برچسب میزند
به لحظات کودکی یا جوانی یا میان سالی برچسب میزند
اما وقتی به خود زندگی می رسد دیگر نمی تواند آنرا برچسب بزند
اینجا ذهن کم می آورد
گاهی برچسب پوچی به آن می زند
اما بالاخره می فهمد که باید کنار برود
ذهن و برچسب هایش اینجا کار نمی کند
یک حس یک آگاهی و یک فضای درک بزرگتری باید با کل زندگی رودر رو بشود
لحظه ها را نباید شمرد
نباید بسته بندی کرد
نباید به گذشته و آینده وصل کرد
لحظه ها هستند
همین لحظه های کوچک و ناچیز کل زندگی را در بر دارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر