در سفر درسهایی است برای آموختن
برای من سفر زندگی است و زندگی سفر.
اگر سفر بعد از سالها و هر چه دور و دراز تر باشد درسش هم عمیق تر است.
۲۱ روز داشتیم برای برنامه ریزی و این سوال که چه کنیم ؟
برای ما انتخاب بهترین کار برای ۲۱ روز مساله ای برای حل بود که به سادگی حل شد.
ما تقریبا دو کار داشتیم! اولی دیدار دوستان و خانواده و دومی تمدید گذرنامه. البته دومی هم وسیله ای بود برای بدست آوردن اولی !
سرپناه شب هایمان و قوت روزهایمان توسط همان دوستان و خانواده تامین شد!
۲۱ روز زمان کمی است و در عین حال زیاد؛ درست مثل عمر.
این را به خودم میگویم و به شما تا یادم باشد اگر سرپناهی دارم برای شب و قوتی برای روز…
دیگر چیزی نمی خواهم جز دوستی که با هم بگوییم و بخندیم به کمدی زندگی و بگرییم به بی عاطفگی روزگار!
دیگر چیزی نمی خواهم جز کیبردی که بنویسد وقتی زبانم بند می آید!
دیگر چیزی نمی خواهم جز نفس هایی که بغض ها را ببلعد!
و دیگر چیزی نمی خواهم جز چشمانی که به روح داخل چشمها نگاه کند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر