ذهننوشته ی سفر هندوستان -١٠
زندگی در ایشا -٢ جون ٢٠٢٢
---
این یکی از اون نوشتههاست که هنوز شکل نگرفته! مثل یک گفتگو شروع میکنیم ببینیم به کجا میره.
امروز دورهی هفت روزه تموم شد و برنامهام آزاد شد. آزادی یکی از سخت ترین چیز هاست. درست همزمان با آزادی مسولیت هم میاد. وقتی روزت دست خودت باشه باید تصمیم بگیری که چطور میخوای خرجش کنی.
زمان برام کش اومده. در یک روز به اندازهی چند روز انرژی دارم. احتمالا تغذیه مناسب همراه با یوگا داره بدنم رو به سمت تعادل میبره. چند کیلویی هم وزن کم کردم. امروز یک سری داروهای گیاهی آیورودا که طب سنتی هندوستان هست هم گرفتم. دیروز هم ٢۴ ساعت تقریباً روزه بودم. یوگا و تغذیه درست اکثر مشکلات بدنی رو حل میکنه. یوگا کمک میکنه که به بدنت توجه کنی.
تقریباً همه چیز رو میشه با توجه کردن به بدن پیدا کرد. بدن ما قسمتی از طبیعته. اگر توجه لازم رو بهش بکنی دیگه هیچ مشکلی براش بوجود نمیاد. و نهایتا میشه راهنمای رسیدن به رموز طبیعت.
امروز از ساعت ٣ صبح تا نه شب یک کله در حال فعالیت فکری و بدنی بودم. یعنی ١٨ ساعت مداوم. الان دیگه انرژی زیادی باقی نمانده.
فعلاً برم کمی استراحت بدنی تا بعد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر