شناسنامهی باطل!
***
لحظاتی پیش مُچ خودم را گرفتم! این صفحه و این نوشتهها شده شناسنامه ام!
وقتی با کسی آشنا میشوم لینک این نوشتهها را برایش میفرستم! نوعی معرفی خودم!
ومیگویم
«اگر میخواهید با فضای فکری من آشنا بشوید به این لینک بروید!»
نکته را گرفتی؟
من زندانی گذشتهی خودم شدم!
خودم میخندم به این عبارت!
فضای فکری من!
دیدی چه شد؟
من در افکار تنیده شدهی خودم گرفتار شدم!
مثل کرمی که دور خودش شروع کرد به بافتن!
امیدوارم این یکی روزنهای ببافد!
به آزادی!
روزنهای به نانوشتن!
روزنهای به آن نانوشتنی!
این نانوشتنی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر