آینده وجود ندارد!
***
دریافت امروز من در خواب و بیداری این بود! در خواب قرار بود به یک مرکز یوگا بروم. در خواب به آنجا رفتم. اما به چیز متفاوتی رسیدم. به تجربهی متفاوتی رسیدم. و بزرگترین دریافتم از مرکز یوگا این بود! آینده وجود ندارد!
مدتی است که در قبل از خواب کتابهای اکهارت را میگذارم و میخوابم. موقع غذا خوردن هم همینطور! در خواب گوش ما میشنود حتی شاید بهتر از بیداری. در خواب ذهن سخنگوی ما خاموش است. شاید دریافت ها وقتی ذهن خاموش باشد بهتر باشد.
اما حقیقت بزرگ و سادهی امروز این است! آینده وجود ندارد!
آینده فقط توهمی است ساختهی ذهن! ساختهی ایگو!
با دوستی صحبت میکردم میگفت ٨٠ درصد بگذار برای حال و ٢٠ درصد برای آینده! اما نمیدانست که همان ٢٠ درصد اضطراب آینده به قول معروف نشئه را میپراند! نشئگی حال فقط زمانی است که صد در صد در حال باشی! یعنی حتی یک درصد هم مضطرب نباشی. یک درصد هم در آینده نباشی! یک درصد هم مضطرب نباشی!
اگر به تجربهی واقعی زندگی خودمان نگاه کنیم میفهمیم که آینده را با فکر کردن یا با ذهن خودمان میسازیم! با تخیل زیادی! گاهی آینده را تصور میکنیم! و آینده همیشه در حد تخیل میماند! هیچ وقت نمیرسد!
حتی وقتی به آینده میرویم اگر خوب دقت کنیم باز همین حال است که وجود دارد!
معمولاً آنچه تخیل میکردیم درست در نمیآید! پس در زمان تخیل دو بار اشتباه میکنیم. یکبار وقتی تخیل میکنیم و بعپ دوباره وقتی بعد از آن میفهمیم آنچه تخیل میکردیم درست در نیامد! یعنی به گذشته فکر میکنیم!
آینده و گذشته هردو توهمات ذهن هستند!
این بزرگترین درس معنوی و شاید حتی درس زندگی باشد!
شما در آیندهی این نوشته آن را میخوانید! در این شکی نیست!
اما آن آینده دوباره زمان حال است! هم برای شما هم برای من!
ذهن نمیخواهد این را قبول کند!
نفی آینده و گذشته یعنی مرگ ذهن!
یعنی مرگ هویت!
یعنی مرگ ماده! یعنی مرگ زمان و مکان!
نفی آینده یعنی حرکت کردن با سرعت نور!
یعنی رها کردن ایگو! یعنی خدا شدن!
به همین سادگی!
به همین پیچیدگی از نظر ذهن!
بگذارید ذهن دست و پا بزند!
بگذارید بگوید این حرفها چرند است!
بگذارید گیجتان کند!
اما حقیقت ثابت است!
حقیقت ساده است!
حقیقت یکی است!
حقیقت این است که من و تو تجربه میکنیم!
مداوم و در زمان حال!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر