تا اطلاع ثانوی معنویت تعطیل!
***
امروز صبح بیدار شدنم کمی متفاوت بود! راس ساعت سه!
نسبتاً خواب خوبی داشتم اما به محض بیدار شدن فهمیدم امشب باید به فکر جایی برای خوابیدن باشم! زندگی کردن روز به روز همین میشود!
بلافاصله شروع کردم به چک کردن سایتها برای هتل و محل اقامت! اینجا تابستان ها خیلی روزها بلند است و تقاضای اقامت بالا! بلیط های هواپیما را هم چک کردم!
مسابقه بقا شروع شد!
مسابقهای که تقریباً در کل آمریکای شمالی و شاید دنیا در جریان باشد!
یعنی دویدن برای زندگی کردن در حد بقاء!
دویدن برای پیدا کردن سرپناه و غذا!
و در نهایت دویدن برای کمی لوکس تر کردن سرپناه و غذا!
این یعنی تلاش برای بقاء! و وقتی در این سطح باشی معنویت هیچ معنی ای برایت ندارد!
حرف زدن از معنویت خندهدار و دروغ به نظر میرسد. وقتی مدام در حالت ترس از آینده و ترس برای بقاء باشی تقریباً مثل تمام حیوانات میشوی! اولویت اول تو میشود غذا و خواب! پاسخ دادن به نیازهای اولیه و فیزیولوژیکی بدن!
حس های اضطراب و ترس از آینده به شدت فعال میشوند و غریزه های اولیه حیاتی برای ادامهی حیات.
و درست وقتی که در ترس باشی معنویت بی معناست! وقتی حس های مربوط به بقا فعال باشد سیستم غریزی فعال میشود. حالتی که اکثر مردم دنیا در آن هستند.
در این حالت نوشتن بی معناست!
من بالاخره یک سرپناه و غذا پیدا خواهم کرد! هتل ها و رستوران ها فراوان هستند! شاید هم خانهی دوستی دعوت شدم!
مهمتر از تمام اینها تست شدن تمام تئوریهای ذهنی مربوط به معنویت است!
مهمتر از همه چیز؛ کماکان حالات درونی است. یعنی وضعیت روحی یا وضعیت آگاهی.
مگر نه این است که کل تقلای انسان برای رشد کردن است. رشد کردن به جایی که کمی از پروسهی بقا و زندگی غریزی شبیه حیوانات بالاتر برود!
من هم بروم به کارهای مربوط به بقا بپردازم!
سفر دوباره شروع شد!
زیبایی سفر به در حرکت بودن است!
و من باید حرکت کنم!
زندگی یک سفر است!
باید گذاشت و گذشت!
پس تا اطلاع ثانوی معنویت تعطیل!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر