١ روز تا آزادی- مالکیت
***
امروز اسم من از روی این خانهای که در آن هستم پاک میشود و اسم شخص دیگری نوشته میشود. در یک جا یک کاغذی هست یا یک سری الکترون که در حافظهی بانک اطلاعاتی سازمان ثبت اسناد و املاک است. تا پایان امروز جوهر پرینتر ها یا الکترون ها کمی جابجا میشوند! و با همین سرعت مالک این واحد مسکونی عوض میشود!
مالکیت مفهومی است که ما ساختهایم.
وقتی به دنیا میآییم یک اسم بر ما میگذارند. کم کم اسم ما را به اشیاء و زمین نسبت میدهند و بعد هم پاک میکنند.
بعضی اسم تو را به پدر و مادر و بعضی به حرفه و شهر و کشورت متصل میکنند.
سازمان های اجتماعی و حکومت ها حتماً اسم شما را به یک آدرس متصل باید بکنند. چون میخواهند تو را کنترل کنند و برای کنترل شدن باید جای ثابتی داشته باشی!
نام! نام پدر! آدرس!
این سه در هر فرمی ثابت است.
هرسه ساخته و پرداختهی ذهن انسانها ست. هیچکدام ارزش و اصالت واقعی ندارد.
اصالت واقعی فقط همان زندگی و تجربهی تو از زندگی است. همین!
و در این زندگی و تجربه اش من و تو با سگ و گربه و تمام موجودات مشترکیم.
آنچه بدیهی است این است که این تجربهی زندگی از درون ساخته میشود.
این که در بیرون و در ذهن چه چیزهایی داری تاثیری در تجربه دارد اما هرچه درونت قوی تر باشد این تاثیر کمتر میشود.
مالکیت فقط یک حق استفادهی موقت است.
امروز که این حق استفاده را واگذار میکنم میخواستم از این خانه تشکر کنم.
پنج شش سالی مأمن من و همسرم و محل رشد اولیهی دخترم بود.
ساعت های شیرین و تلخی در آن داشتم.
مهمترین تجربهی من اما تجربههای مراقبه بود. من مراقبه را در این خانه شروع کردم. تجربهای درونی!
اولین راه رفتن ها و رشد دخترم اینجا بود.
آرامش و منظره و آشپزخانه و حمام و دستشویی های این خانه محل تجربه و آرامش من و چند نفر دیگر بود.
فردا اینجا را ترک میکنم و با تمام خاطراتش وارد آیندهای هیجان انگیز و نامعلوم میشوم.
لحظات تنهایی و لحظات زیادی که با دوستانم در این ساختمان داشتم؛ همه مربوط به گذشته هستند.
تا زمانی که زنده هستم در روی زمین هر کجا باشم یک اصل پابرجاست.
تمام تجربیات درونی من از درونم سرچشمه میگیرد.
هرکجا هستم باشم!
آسمان؛ کوه؛ زمین مال من است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر