مسابقهی ایگوها!
***
آگاهی به خود و آگاهی به درون تمرینی دائمی است. هر لحظه! مواجه شدن با آدمهای دیگر هم تمرین مضاعف است. و اگر هنوز مقداری از ایگو درتو باشد در برابر ایگوهای دیگر بیدار میشود!
مثلاً در برابر کسی که در استیصال غرق است اگر کمی حس استیصال نشان بدهی مسابقه شروع میشود! او میخواهد ثابت کند از تو مستأصل تر است! ایگوها حتماً مسابقه میدهند چه در جهت منفی چه در جهت مثبت!
یا در برابر کسی که احساس کمبود دارد اگر کمی نشانههایی از احساس کمبود در درونت باشد ایگوی او هم بیدار میشود و میخواهد در بدبختی با ایگوی تو مسابقه بدهد! او میخواهد ثابت کند از تو بدبخت تر است! اینجاست که مسابقهی ایگوها شروع میشود! ایگوها باهم مچ میاندازند که ببینند کدامیک در مسابقه بدبختی پیروز میشوند!
تمام مظاهر ایگو اینچنین است. مثلاً خشم همینطور است. اگر کسی خشم داشته باشد و فقط اندکی خشم درتو باشد میخواهد با تو مبارزه کند! میخواهد ثابت کند از تو خشمگین تر است!
سازوکار ایگو با مقایسه و توهم است.
اینجاست که باید از تمام آدمهایی که ته ماندههای ایگوی تو را به تو نشان میدهند تشکر کنی!
عیسی برای به صلیب کشندگانش تقاضای بخشش میکرد! او نه خشمی داشت و نه کینهای! و اینچنین شد که عیسی عیسی شد!
اینجاست که هر کسی هر ظلمی کرد میتوانی از او تشکر کنی! چون باعث میشود تو تمرین کنی قربانی نباشی!
مثل عیسی. عیسی قربانی نبود!
عیسی پیروز میدان بود! او نه قربانی شد نه خشمگین شد! او پذیرش را به اوج خودش رساند!
او همنشین خدا شد!
عیسی نمرد!
دوستانش او را نجات دادند!
او به درجات بالاتر نائل شد.
ایگوها تورا مدام تست میکنند! میخواهند ببینند چقدر بخشندهای! میخواهند ببینند چقدر مهربانی! از تمامشان تشکر کن!
هر کسی در حق تو حرفی زد یا فرزندت را از تو دور کرد! یا تهمتی زد یا غیبتی کرد از او تشکر کن! او به تو تمرین قربانی نبودن داده! تمرین زندگی را درست انجام بده.
در سکوت به خودت آگاه باش! تو بالاخره آگاه مطلق خواهی شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر