عدالت و حس قربانی!
***
عدالت؛ اصلی از اصول دین در شیعه است. به شخصه شیعه را پیشرفته تر از سنت میدانم. شیعه نسخهای مترقی تر از اسلام را عرضه کرد.
سالها پیش ناگهان پی بردم عدالت در جهان وجود دارد. همان موقع فهمیدم اگر حتی بدون یقین باور کنیم که عدالت وجود دارد زندگی بهتر و راحتتری خواهیم داشت.
این حس وجود عدالت بعدها در زمانهای مختلف تثبیت شد و بعد از وارد شدن به مراقبه تقریباً تبدیل به یقین شد.
مبحث عدالت آنقدر پیچیده است که برای خود من توضیح دادنش سخت است. فقط میدانم هست!
از نظر منطق اصلا نمیتوان اصل عدالت را توضیح داد.
بحث کارما و تناسخ عدالت را قابل فهم تر میکند.
اما حس عمیقی به من میگوید عدالت در تمام جهان بدون کمترین کاستی در جریان است.
وقتی کسی از زاویهی ذهن و در بعد زمان نگاه کند عدالتی درکار نیست.
موضوع مهم دیگر در درک عدالت، شناختن حالتی است که ما به عدالت قائل نباشیم.
کسی که دنیا را جای ناعادلانه ای بداند در ذهن خودش دودستگی ظالم و مظلوم درست میکند.
چنین شخصی این مفهوم ذهنی را برای ساختن ایگو یا نفس خودش استفاده میکند.
او برای برتر دانستن خودش در اعماق ذهن خودش را مظلوم میداند و خودش را با مظلومان تاریخ همزاد میبیند. این نوعی برتر دانستن خودش نسبت به ظالمان است. و توجیهی برای انجام اعمال غیرانسانی.
او مسولیت حال بد خودش را به گردن ظلم جاری در جهان میاندازد. و در یک کلام مسولیت قبول نمیکند.
او فقط در ذهن خود در جایگاهی بالاتر از ظالمان مینشیند و نهایتِ کارش، شکایت مداوم است.
چنین شخصی فرسنگ ها با پذیرش و تسلیم فاصله دارد. او نظم جهان را نمیپذیرد. او در ذهن خودش جهانی بهتر از جهان موجود میخواهد بسازد.
در نوشتههای قبلی رابطهی عدالت و پذیرش هست.
https://www.unwritable.net/search?q=عدالت&m=1
مفهوم عدالت با مفهوم لحظه ارتباط دارد. هر لحظه اگر با عدالت و بدون انباشت سانکارا یا ایجاد کارما اگر زندگی کنیم ظلمی هم ایجاد نمیشود.
پس عدالتی بی نقص در هر لحظه در تمام جهان برقرار است.
این دانش باعث میشود در پذیرش و تسلیم باشیم و مسولیت لحظه را بپذیریم!
عیسی وقتی به صلیب کشیده شد نه حس قربانی داشت نه بی عدالتی!
او در پذیرش و تسلیم باقی ماند و این معجزهی او تا به امروز ادامه دارد.
او نه تنها نمرد بلکه اوج انسانیت را به همه نشان داد. همینطور حلاج یا حتی حسین!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر