۱۴۰۰ مهر ۲۷, سه‌شنبه

آگاهی ِ نفَس‌ها

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 آگاهی ِ نفَس‌ها

زمانی نوزادی بودی در شکم مادر

در تاریکی و بدون آگاهی

وقتی چشمانت را برای اولین بار بازکردی، خنکی هوا را تجربه کردی و اولین نفَس را فرودادی

نفَس‌هارا یک به یک فرودادی و ناآگاه ادامه دادی

سینه‌های مادر را مکیدی

هر دقیقه ١۵ نفس

هر ساعت ١۵ در ۶٠ نفس

و هر روز ١۵ در ۶٠ در ٢۴ نفس فرودادی

این جریان ادامه دارد تا الان

الان که می‌نویسی الان که می‌خوانی

هرنفَس واحدی از زندگی است

مثل سکه‌هایی که واحد پول‌اند

هر نفسی سخنی دارد

دم

بازدم

دم 

بازدم

اگر هوشیار باشی صدای نفس‌هارا می‌شنوی

گاهی نفَس‌هایت بلند است

گاهی کوتاه

هر نفسی سخنی دارد از درون تو

گاهی سخن از آرامش

گاهی سخن از اضطراب

می‌گویند فلانی نفَس‌هایش به شماره افتاد

نفَس‌هایت خیلی وقت است که به شماره افتاده

دم

بازدم

زنجیره ای بلند که پایانی دارد

در هر نفس به آخرین نفس فکر کن

واحد های زندگی را ناآگاهانه مصرف نکن

بالاخره آخرین نفس خواهد رسید

وقتی می‌رسد که نفسی را بیرون می‌دهی و دیگر نفسی فرو نخواهی داد

ثروت نفس‌هایت را دانه دانه خرج کن

خسیس باش

به سخن‌های نفس ات گوش کن

بالاخره روزی می‌رسد که نفس‌هایت به تو خواهند گفت ما به شماره افتاده‌ایم

تمرین کن

وقتی نفس هایت به شماره افتاد آرام بمان و هوشیار

به آنها بگو من به اندازه‌ی کافی تمرین کرده‌ام

به آنها بگو میدانم 

بعضی از شما از ترس سخن میگویید

بعضی از عشق

بعضی از بغض

بعضی از شوق

وقتی می‌دانی خیلی وقت است نفس هایت به شماره افتاده پس غفلت نکن

آرام بمان و هوشیار

وقتی نفس هایت از پایان سخن می‌گویند

لبخندی بزن

منتظر باش

وقتی نفس هایت به شماره افتاد بگو می‌دانستم

غافلگیر نشو

آرام بمان

بگو من از حدود چهل سالگی منتظر بودم

به نفسهای آخر خوشامد بگو

خصوصا آن نفسِ آخر

آخرین باری که این کیسه‌ی هوا خالی خواهد شد و دیگر پر نمی‌شود

اولین نفس را ناآگاهانه فرودادی

آخرین نفس را آگاهانه بیرون بده

تمرین کن

دم

بازدم

دم

سکوت

دم

آگاهی

دم

پایان



۱ نظر:

خواسته‌ها

زمان خواندن 3 دقیقه ***   خواسته‌ها *** با دوستی صحبت کردیم قرار شد خواسته‌هایم را بنویسم. به صورت بولت پویت. یعنی خلاصه.  خواستن کار ...