هدف غایی زندگی
---
همهی ما میخواهیم به کمال برسیم. من تصحیح میکنم. به کمال خودمان. هر کسی پتانسیلی دارد. در این زمان محدود زندگی باید آن را به فعل برساند. بعد باخیال راحت میتواند بمیرد.
حال هرکسی کمال را در چیزی میبیند. اکثریت کمال را در بدست آوردن و بزرگ شدن در بعد بیرونی میبینند. مثلاً مقدار پول یا مقدار روابط و قدرت و شهرت. یا حتی بزرگی خانواده و بدست آوردن عواطف دیگران. یا کمال را در لذات مادی میبینند مثل سکس بیشتر یا مهمانی و غیره. در بیرون همه چیز نسبی است مثلا پول همیشه نسبی است. و تقریباً همهی اینها محدود. مثلا مقدار لذتی که شما از سکس یا غذا خوردن میتوانید ببرید محدود است. خاصیت ماده محدودیت است.
به نظر من کمال بالفعل کردن پتانسیل تجربه های درونی است. یا گسترش درک ما از جهان. ممکن است این تجربه و درک محصول بیرونی بدهد یا نه! فرقی نمیکند. مثلاً تجربهی مولانا منجر به ایجاد مثنوی و دیوان شمس شد.نمود بیرونی تجربهی عظیم او این دو اثر بود. بیشتر آثار هنری و خلاقیت های انسان محصول تجربیات عمیق درونی است.
برای حیوانات و گیاهان پتانسیل غایی آنها تا حدود زیادی تعیین شده ولی برای انسان مرزی ندارد. رشد و درک انسان میتواند تا جایی فرای تخیل و ذهن هم برود.
من هم مثل همه فکر میکردم در صورت تحصیل، مهاجرت، پول درآوردن، ازدواج، بچهدار شدن و غیره به کمال میرسم ولی نه! هنوز نه.
هنوز مرزهایی از تجربه و سُرور درونی هست که دوست دارم به آن برسم. وقتی با مدیتیشن و یوگا کمی آشنا شدم چیزی را یافتم فرای افکار و احساسات! فهمیدم جایی هست فرای این بدن و حس هایش. چیزی کاملا ناشناخته. تجربهای عمیق تر از ماده. چیزی نامحدود و شگفتانگیز. شاید هم توهم باشد ولی قبول دارید خواستههای ما نامحدود است. حتی اگر زمین را بدست بیاوریم به دنبال ماه و مریخ هستیم! پس همهی ما به دنبال چیزی نامحدود میگردیم. چیزی نامحدود وجود دارد. به غایت شگفت انگیز. چیزی به نام زندگی. که ما هم شاخهای از آن هستیم. آنقدر نامحدود که هیچوقت با ذهن درک نمیشود. با نوشتن نمیتوان توضیحاش داد. از جنس تجربه است. نانوشتنی است.
یوگا مسیری است برای رسیدن به تجربهی یکی شدن. یوگا راهی است برای رسیدن به لمس نامحدود. یوگا حرکات بدن نیست. از بدن شروع شاید بشود ولی به فرای بدن میرود. از محدود به نامحدود.
کوتاه نمیآیم. دنبال آن تجربهی غایی میروم. شاید دیوانه به نظر بیایم. بهتر است تجربه کنم و دیوانه به نظر برسم. تا اینکه تجربه نکنم و همرنگ جماعت باشم!
سفر میکنم.
برای رسیدن به تجربه های جدید سفر میکنم.
دو هفتهی دیگر عازمم.
عازم سرزمین های عجیب!
تجربههای عجیب.
و شاید نوشتههای عجیب!
با من باشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر