شهر ایدهی خوبی نبود!
---
پدرِ من هم مثل خیلی ها به دنبال رشد اقتصادی در اوایل قرن ١۴ هجری شمسی به شهر مهاجرت کرد. او هم یک چرخ دندهای شد از این ماشین بزرگ اقتصادی و شهرنشینی.
انسان به دنبال رفاه شهرها رو ساخت اما همین شهرها باعث بروز هزاران عارضهی جانبی و عدم تعادل های روحی و روانی در ما و در طبیعت شد.
همینجا بگم من نه تنها مخالف تکنولوژی نیستم بلکه طرفدار تکنولوژی هستم. اما تکنولوژی هوشمندانه استفاده نشده.
انواع بیماریهای روحی و جسمی نتیجهی دوری انسان از طبیعت و استفادهی نادرست از تکنولوژی هست.
دوباره تاکید کنم هدف من کنار گذاشتن تکنولوژی نیست. خود من الان توی شهر دارم از مزایای سیستم برق و راه و اینترنت استفاده میکنم. زیر کولر گازی نشستم و سیر هم هستم که دارم مینویسم.
اما راستش رو بخواهید آرامش و لذتی که از طبیعت میگیرم یه چیز دیگه هست. چیزی که ما با تکنولوژی بدست آوردیم رفاه هست. رفاه فیزیکی. رفاه فیزیکی گرچه خوبه ولی اون هم به صورت افراطی تبدیل شده به کم تحرکی و پرخوری! پس خود رفاه هم باید هوشمندانه وارد زندگی ما بشه.
هدف برگشتن به جنگل نشینی نیست. نوع دقیق زندگی ایدهآل هنوز برام مبهمه اما زندگی ایدهآل حتماً چیزی نزدیک و هماهنگ با طبیعت هست.
خطوط صاف شاید در ظاهر تمیز و مرتب بهنظر بیاد اما انحناهای بینهایت جنگل آرامش بیشتری داره! خطوط صاف شهرها دیگه برام کمی آزاردهنده شده.
شهرها دنیای ساخته و پرداختهی ذهن ماست. اما طبیعت طراحی خالق هست. ما هم قسمتی از پروسهی خالق هستیم. مدت کوتاهی هست که ادعای ساختن دنیایی شهری بهتر از دنیای طبیعت رو داریم اما من شک دارم ما باهوش تر از خالقمون باشیم!
در بعد فردی هم ما مدام درحال ساختن دنیایی ذهنی برای خودمون هستیم. این دنیای ذهنی رو مدام میسازیم ولی با یک شک یا یک نظریه ی مخالف کل تمدن ذهنی مون به لرزه درمیاد و نابود میشه. خاصیت دنیاهای ساختهی ذهن همینطور هست.
بعضی ها مثل داعش اونقدر روی دنیای ذهنی خودشون حساب کردهاند که تحمل شنیدن یک حرف مخالف با سیستم ذهنی شون رو ندارند.
یوگی ها و روشن بینان سالها به عدم اهمیت آنچه با ذهنمون میسازیم تاکید داشتند. حتی این نوشته یک ساختار ذهنی هست. ساخته و پرداختهی ذهن من و شما.
توضیح این که این نوشته تحت تاثیر شهرهای شلوغ و نا موزون هند و در بمبئی نوشته شد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر