من خودخواه هستم!
---
در طول زندگی برچسبهای مختلفی به ما میچسبه! یکی از اون برچسب ها خودخواهیه!
خودخواهی اولین قدمه. باید خودخواه باشی. اگر خودخواه بودی بعد میتونی دیگر خواه باشی!
اگر شادی رو برای خودت نخوای چطور برای دیگران شادی میاری؟
اگر آرامش رو برای خودت نخوای چطور باعث آرامش دیگران میشوی؟
اگر خودت راحت نیستی با خودت! چطور میخواهی دیگران با تو راحت شوند؟
خودخواه باش!
دیگر خواهی تو هم نوعی خودخواهی است.
کاملا خودخواه باش.
صد درصد.
آنقدر خودخواه باش که نخواهی کسی در کنار تو غمگین باشد!
آنقدر خودخواه باش که شادی را برای تمام جهان اطرافت بخواهی!
آنقدر در خودخواهی ات زیاده روی کن که تمام هستی را برای خودت شاد بخواهی!
چرا کم خودخواهی میکنی؟!
چرا خوبی و شادی را فقط برای خانوادهی خودت میخواهی!؟
بهتر نیست بیشتر خودخواه باشی؟
بهتر نیست خودخواهی تو آنقدر زیاد باشد که هیچ موجودی روی زمین و آسمان از برکت خودخواهی تو بیرون نباشد؟!
چرا فقط شادی را برای خانوادهات میخواهی؟
چرا برای پدری کردن، برای نیکی کردن مرز کشیدی؟
چرا خودخواهی تو محدود است؟
بینهایت خودخواه باش!
کل جهان را برای خودت بخواه!
کل هستی را شاد بخواه!
نه تنها خودت!
کل آدمها
کل حیوان ها
کل زمین
کل هستی!
آنچه که هست!
آنچه که نیست!
خودخواه باش.
بینهایت خودخواه!
آنقدر خودخواه که با دیدن رنج دوستت رنج بکشی!
آنقدر خودخواه که شادی را برای تمام آنها بخواهی!
آنهایی که نوشتههای تو را میخوانند!
و آنهایی که نمیخوانند!
آنقدر خودخواه باش که خودخواهی ات بی حد و مرز شود!
خودخواهی اولین قدم عشق است!
من خودخواهم!
نمیخواهم دوستم رنج بکشد!
نمیخواهم دوستم درگیر ذهن باشد!
نمیخواهم دوستم مدام درست و غلط کند!
نمیخواهم دوستم متوسل به الکل و علف باشد!
نمیخواهم دوستم مضطرب باشد!
من خیلی خودخواه هستم!
آنقدر خودخواه که نمیگذارم دوستم رنج بکشد!
نمیگذارم دوستم خودش را همیشه با درست و غلط پاره پاره کند!
نمیخواهم دوستم با چاقوی تحلیل خودش و دیگران را مجروح کند!
نمیگذارم دوستم به خودش و به کل جهان برچسب بزند!
من خودخواه هستم!
دوستانم را شاد میخواهم!
خندان!
مسرور!
آزاد!
آزاد از ذهن!
آزاد از تحلیل!
آزاد از بردگی ذهن!
آزاد از مذهب!
آزاد از چرخههای مرگ و زندگی!
من خودخواه هستم!
تمامیت خواه!
این را برای تمام جهان میخواهم!
هر کسی که این را میخواند یا نه!
هرکسی که فارسی بلد است یا نه!
هر موجود دوپا یا چهارپا یا حشرات !!
من خیلی خودخواه هستم!
چرا در اطراف من باید کسی در رنج باشد؟
چرا دوستان من باید اینطور باشند؟
چرا کسی حاضر نیست تلفن بزند!
چرا کسی از ته دل قهقهه نمیزند!
من خودخواه هستم!
باید هرکسی که به من میرسد از ته دل بخندد!
باید از ذهن رها بشود!
باید از مرگ رها بشود!
باید اشک شوق بریزد!
اشک شادی!
من خودخواه هستم!
تمامیت خواه!
لذت خودم را برای تمام جهان میخواهم!
برای خودخواهی خودم دست به هرکاری میزنم!
از نوشتن گرفته تا غذا خوردن تا یوگا!
اما بیشتر از همه سکوت!
سکوت موثرترین کار من است!
اشک هایی که در سکوت میآید بُرنده تر از شمشیر منطق است!
نوشتن کاری بچهگانه است!
باید بیشتر تلاش کنم!
باید بیشتر سکوت کنم!
سخت ترین کار را باید انجام بدهم!
کنار رفتن!
پاک کردن مرزها!
نشستن!
پادرد!
کاویدن درونم برای کوچکترین ناخالصی!
برای کمترین غرور!
برای توهم!
من سخت ترین راه را انتخاب میکنم!
کنار رفتن!
من خیلی خودخواه هستم!
خیلی!
جهان من باید تماما شادی باشد!
نمیگذارم کسی در جهان من رنج بکشد!
رنج سکوت را خودم میکشم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر