۱۴۰۱ خرداد ۴, چهارشنبه

جواب نهاییِ ذهن

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 جواب نهاییِ ذهن!

---


ذهن قسمت کوچکی از زندگی است. قسمت کوچکی از روح انسان. ذهن تمام داستان نیست. ذهن نمی‌تواند تمام داستان را بفهمد. نمی‌تواند حتی تمام داستان را بنویسد! داستان زندگی از دسترس ذهن خارج است. داستان مرگ هم همینطور! این نوشتن ها تلاشی ناکام است برای شناختن و شناساندن عظمت زندگی با ذهن! تلاشی مذبوحانه برای نوشتن نانوشتنی! 


ذهن همیشه به دنبال جواب نهایی است. ذهن می‌خواهد جمله را تمام کند و یک نقطه بگذارد و تمام! اما داستان زندگی تمام نمی‌شود! حتی با مرگ هم تمام نمی‌شود! منِ آتئیست حالا به وجود معاد دارم پی می‌برم! دارم شک می‌کنم. آیا معادی هست؟ بازگشتی هست! احتمالا هست. ولی از دسترس ذهن خارج است. اگر هم باشد نه می‌شود در موردش حرف زد نه نوشت. نه می‌شود فهمیدش. نه می‌شود به کسی گفت! 

خدا، روح، معاد، اینها همه نانوشتنی است. از دست ذهن خارج است. اگر با ذهن به آنها بپردازی خنده دار می‌شود! با ذهن یا باید تئیست بشوی یا آتئیست! اما واقعیت هیچکدام از ایندو نیست!

با ذهن که جلو بروی یا باید به وجود روح اعتقاد داشته باشی یا نه! اما واقعیت غیر از این دو است. 

با ذهن که بروی یک حرف یک نظر یک گورو یا باید درست باشد یا غلط! اما واقعیت هیچکدام از ایندو نیست!


ذهن عاشق دو است. همه چیز را به دو قسمت تقسیم می‌کند! 

اما دویی در کار نیست!

یکی هست! فقط یکی وجود دارد! 

آن یکی شاید صورتهای مختلف به خودش بگیرد! 

واقعیت یک انرژی در جریان زنده‌ی نانوشتنی است. 

یک عشق جوشان! یک پریشانی مدام! یک گرداب سهمگین! یک عظمت نو به نو شونده! یک وجود ابدی و ازلی بی زمان! یک صدا! یک غرش! فقط یکی! یکی هست و هیچ نیست جز او! واقعیت یوگاست. یگانگی موجود در تمام ذرات!


همین الان ذهن درحال کار است! در حال تحلیل این نوشته! در حال تحلیل این اشک! اما واقعیت جایی فرای ذهن است. وقتی ذهن ایستاد یوگا شروع می‌شود. 

این یک ایستایی مرده نیست. یک ایستایی آگاهانه! حساس و زنده!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خواسته‌ها

زمان خواندن 3 دقیقه ***   خواسته‌ها *** با دوستی صحبت کردیم قرار شد خواسته‌هایم را بنویسم. به صورت بولت پویت. یعنی خلاصه.  خواستن کار ...